شنبه، تیر ۱۵، ۱۳۸۷

يكي بود، يكي نبود

من برای سالها می نویسم ...

سالها بعد که چشمان تو عاشق می شوند،

افسوس که قصه مادربزرگ درست بود :

همیشه یکی بود،

و یکی

نبود ...

.

هیچ نظری موجود نیست: